جیمین فیک زندگی پارت ۵۴#
جیمین فیک زندگی پارت ۵۴#
جیمین: ات کجاست ؟
یونگی : بردنش اتاق عمل
مانلی: برای چی ؟
هوسوک: چون تیر خورده
مانلی: نه نه نه این امکان نداره
یونگی: نگران نباش حالش خوبه دارن تیر رو از بدنش در میارن
جیمین: کی تموم میشه
یونگی: تازه بردنش اتاق عمل
یک ساعت بعد
خبری نشد . از نگرانی جلو در همش راه میرفتم و فکرم پیش ات بود . مانی یه گوشه نشسته بود و زانو غم بغل کرده بود و کریه میکرد . یونگی و هوسوک هم نشسته بودن به نقطه نامعلوم خیره بودن
هوسوک : جیمین بهتره یکم بشینی
جیمین: نمیتونم
دکتر اومد
دکتر: همراه این خانم کیه ؟
جیمین: منم اقای دکتر حالش چطوره؟
دکتر : حالشون خوبه عمل موفق امیزبود تیر رو از بدنشون بیرون کردیم
جیمین: کی میتونم ببینمش
دکتر: الان میتونید برید البته هنوز به هوش نیومدن
جیمین: مرسی اقای دکتر ...
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید..
جیمین: ات کجاست ؟
یونگی : بردنش اتاق عمل
مانلی: برای چی ؟
هوسوک: چون تیر خورده
مانلی: نه نه نه این امکان نداره
یونگی: نگران نباش حالش خوبه دارن تیر رو از بدنش در میارن
جیمین: کی تموم میشه
یونگی: تازه بردنش اتاق عمل
یک ساعت بعد
خبری نشد . از نگرانی جلو در همش راه میرفتم و فکرم پیش ات بود . مانی یه گوشه نشسته بود و زانو غم بغل کرده بود و کریه میکرد . یونگی و هوسوک هم نشسته بودن به نقطه نامعلوم خیره بودن
هوسوک : جیمین بهتره یکم بشینی
جیمین: نمیتونم
دکتر اومد
دکتر: همراه این خانم کیه ؟
جیمین: منم اقای دکتر حالش چطوره؟
دکتر : حالشون خوبه عمل موفق امیزبود تیر رو از بدنشون بیرون کردیم
جیمین: کی میتونم ببینمش
دکتر: الان میتونید برید البته هنوز به هوش نیومدن
جیمین: مرسی اقای دکتر ...
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید..
- ۷.۸k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط